خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

«ثنا خانمی در قاب صدا»

گفته بودم که وقتی بخوام این کتابارو به کتابخونه پس بدم نمی تونم خودمو کنترل کنم و باز می رم کتاب می گیرم. قول می دم، قول دخترونه، قول خانومیانه که دیگه آخرین بار باشه و بعدش کتابای نخونده ی خودمو بخونم! قول دادم دیگه!

سه تا کتاب شرلوک هولمز گرفتم توی اتوبوس یکیشو خوندم و انقد جذبم کرد که نفهمیدم کی رسیدم اگه حواسم نبود حتما رد می شدم :| البته تمومش نکردما :| نه واقعا چی فکر کردین؟

یه چیزای خنده داری توی یو.تو.ب پیدا کردم و می خوام هر شب یه سریشو ببینم. خیلی خوبه کلی می خندم باهاش.

برای اولین بار کرم ضد آفتاب ایرانی خریدم. اسمش هست سی گل! نمی دونم چرا خریدمش. یه لحظه خواستم از جنس وطنی حمایت کنم :| البته بعدش فهمیدم که از my گرونترم هست :| پر رو!

آموزشگاه هم مثل همیشه یخه. منظورم اینه که همه جاش کولر روشنه و فقط هم من سردمه. خیلی بده که آدم فشارش پایین باشه. چون هی باید حواسشو جمع کنه که حتما چیزی خورده باشه و یه وقت وسط کلاس حالش بد نشه. استرسش بدتر حال آدمو چیز می کنه.

راستی از اون شبی که سوسک دیدم، هر وقت می خوام برم دشویی اول برقو روشن می کنم و بعدش در می زنم. بعد دو تا سرفه می کنم و در دَشویی رو باز می کنم و سریع فاصله می گیرم. با صدای بلند می گم ببین من دارم میام. اومدما! دمپایی رو پوشیدم. با تو ام! شوخی هم ندارم. اگه بیام روت آب می ریزم.

من احمق نیسم! مامانم گفت با سوسک صحبت کنی می ره...

نظرات 1 + ارسال نظر

زبان انگلیسی درس میدی؟

اره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد