خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هزیون

یک عدد ثنای سرما خورده می نویسه براتون.

توی کلاس دیدم تنم واقعا درد می کنه و ترسیدم شب بدتر بشم، به مامانم اس ام اس دادم گفتم بیاد دنبالم و بریم دکتر.

خانم دکتر دفترچه م رو باز کرد و گفت متولد هفتادی؟؟اصلا بهت نمیاد! چقد بیبی فیسی!

اینو که گفت کلا حالم خوب شد و تبم اومد پایین. ولی نامرد دو تا امپول بهم داد و کلی قرص. نگران نشینا. آمپولاش اصلا درد نداشت. الانم تو همون جای همیشگیم (وسط هال) دراز کشیدم و دارم هایده می خونم:

دل دیوونه ای دل ای بی نشونه ای دل

ندونستی زمونه نامهربونه ای دل

به به

ناز نفست


نظرات 3 + ارسال نظر
مهربانو 18 آبان 1394 ساعت 09:46

بیبی فیس من

مهربانوی عزیزم

آنیت 18 آبان 1394 ساعت 13:15 http://eshtebahinevis.blogsky.com

یاد جکه افتادم میگه : صبح عطسه زدم رفتم دو تا قرص سرماخوردگی خوردم با یدونه کپسول آموکسی سیلین نصف قاشق هم شربت خوردم خواستم لباس بپوشم برم دکتر دیدم ویروسه دم در واستاده میگه : نکشی خودتو باباااااااا ...دارم میرم!

ﻓﺮﺯاﻧﻪ 18 آبان 1394 ساعت 18:29

ﻛﺎﺵ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻭاﻗﻌﻲ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻱ .

هستم که

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد