خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

حال بهم زن

یه پسره طرفای خونمون تازه مغازه باز کرده یه چیزایی تو مایه های خط و نقاشی و اینا انجام می ده و می فروشه و چون من هر روز از اونجا رد می شم، ساعت اومدن منو می دونه. قبلا فقط دم در وایمیستاد. همیشه هم منو تو حالتای مسخره می بینه. یا چتر دستمه و نزدیکه باد منو ببره یا کلی وسیله دستمه و کل راهو مواظبم نه خودم بیفتم نه چیزایی که دستمه.حالا این مرتیکه چند روز پیش بهم گفت سلام!  منم فکر کردم لابد با گوشیش صحبت می کنه. بیخیال رد شدم. دیشب بهم گفت خیلی خوشگل و نازی!!!!

اوق!

اولا که اومدم خونه صورتمو با صابووون محکممم شستم.

بعدشم دیگه هرگزززز از جلوی مغازه مسخرش رد نمی شم.

چندش!

نظرات 5 + ارسال نظر
هم راز 22 دی 1394 ساعت 23:51

از این مدل گول زدنای دوران هخامنشی
میخواستی بگی وای تو گفتیو.منم افتادم توی دام عاشقی

عادله 23 دی 1394 ساعت 09:49

:))))))

leila 23 دی 1394 ساعت 11:52


خب رایت میگه خشکل و نازی

غلط کرده
اون هیزه

leila 23 دی 1394 ساعت 11:53

منظورم راست بود
بسکه خشکل و نازیهوش و حواس برام نذاشتی

انگلیسیشو نوشتی دیگه

بهاره 26 دی 1394 ساعت 16:37

روش مخ زنی دهه 60

ایششششش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد