دلم برای دانش آموزام می سوخت که باید امروز من بد اخلاق رو تحمل می کردن. خندوندن من امروز سخت تر از هر روز دیگه ای بود. کلاس دوم هم که اون دخترا بودن و افتضاح شد! اصلا راضی نبودم از خودم. اما کلاس پسرا یه کم فقط یه کممممم خندیدم. وقتی هم مدیر محترم بهم گفت من کارتو قبول دارم یه کم خوشحال شدم. فقط یه کم!
امیدوارم فردا خوش اخلاق باشم.
بداخلاق ولی مهربون
شما لطف داری