خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

دکتر های احمق

از صبح که بیدار شدم تب داشتم، ولی دلم نمیخواست به مامان بگم. آخه دیگه خسته شدم. صبح دانش اموزم اومد و تا منو دید فهمید حالم بده. حتی بهم گفت زیپ شلوارم بازه! باورتون میشه؟ در این حد حالم بد بوده. زیپ شلوارمو نبسته بودم!

بعد از اینکه رفت مامان از صورت قرمزم فهمید تب دارم و گفت مرخصی بگیرم تا برم دکتر. همه ی بعد از ظهر رو توی اتاقم دراز کشیدم و صورتم رو چسبوندم به سرامیک اتاقم تا خنک بشم.

از دکتر رفتن بدم میاد. اونا بی سواد ترین ادمای روی زمینن. مخصوصا اونایی که متخصص هستن. از اونجایی که به خاطر این تب کردنام پیش همه دکترا رفته بودم، فقط این متخصصه باقی مونده بود. ازش خوشم نمیاد. چون قبلا هم دیده بودمش و می دونستم خیلی بی سواده. حکایت اون گاویه که تو موقعیت مناسب قرار گرفته و بقیه می پرستنش. این هم چون تنها متخصص گوش و حلق و بینی اینجاست همه فکر می کنن کارش خیلی درسته. اما من می دونم که چقد بی سواده. بعد از رفتار زشت منشیش وارد  اتاق شدیم. این آقا همیشه منتظره تا شما جمله تون تموم بشه و بعد اون بگه اصلا همچین چیزی نیست. بهش گفتم که سخت نفس می کشم و گلوم و بینیم و ریه م از چند ماه پیش مشکل پیدا کرده. تب می کنم و تاحالا کلی انتی بیوتیک خوردم و امپول زدم اما فایده نداشته. 

یه چوب برداشت و گذاشت توی دهنم. بعد هم چوبو کاملا فرو کرد تو گلوم :|  منم حالت تهوع گرفتم و رفتم عقب . اقای به اصطلاح دکتر گفت دیگه اینکارو تکرار نکن. میخوام گلوتو تحریک کنم ببینم ترشح داره یا نه. تحریک!!

به خودم گفتم ثنا سعی کن اگر خواستی بالا بیاری، روی صورتش اینکارو کنی. . . متاسفانه بالا نیاوردم. حیف! باور کنید همون لحظه ازش عکس می گرفتم و میذاشتم اینستاگرام با هشتگ #دوزاری

دکتر گفت هیچیت نیست. من مشکلی نمی بینم. گفتم پس چرا حالت تهوع دارم. گلوم اصلا حالت عادی نداره. گفت تهوع ربطی به من نداره برو  دکتر داخلی، گوارشی، اعصاب. . .

گفتم  تب دارم. ایشون فرمودن که از کجا می دونی تب داری؟ گفتم خب تنم داغ میشه. درد میگیره. همه میفهمن که تب دارن. گفت که نه اینجوری نمیشه گفت کسی تب داره. شاید تب نداری. فقط با درجه میشه فهمید که کسی تب داره. همه چیزت مثه ادمای عادیه. و من همش فکر می کردم که چرا درجه ش رو نمیذاره توی دهنم تا بهش ثابت بشه که تب دارم و همزمان محاسبه می کردم که پول ویزیتش برابر با شش ساعت تدریس منه. اونم تدریس همراه با لبخند زورکی و تحمل یه عده اسگل و یه سری اولیای بی فکر و هزار تا حرف از مدیر و. . . 

این اقای متخصص پول گرفت تا یه چوب بستنی رو فرو کنه تو دهنم و باعث بشه حالت تهوع بگیرم و بعد بهم بگه تو سالمی. همش هم توی دو دیقه!

آخرش هم بهم گفت تبت رو جدی بگیر خطرناکه. میتونستم بهش بگم خب عوضی الان قبول کردی که تب دارم؟ ولی نگفتم. چرا؟ چون خاله م اکثرا بخاطر گوشش میره پیش این دکتر. و من نباید چیزی رو خراب کنم.

به هر حال این آقای زپرتی آخرین امید بود و دیگه جایی نیست که نرفته باشم. از این به بعد فقط تحمل می کنم.


نظرات 4 + ارسال نظر
بیتا 29 دی 1394 ساعت 19:46

همین یه ساعت پیش داشتم با مامانم در این مورد که دکترا چقدر بیشعورن حرف می زدیم، 40000 ویزیت می گیرن یه آزمایش می نویسن یه.کلمه هم باهات حرف نمی زنن.

ولی حتماً یه آزمایش کللللللللللییییی بده، حتماً حتماً

من خودم برای پوستم آزمایش نمی دونم چی چی دادم بعد متوجه شدم پرولکتین یه چی تو مغزه، بالاست

آزمایش از سر تا پات بده.

دادم بابا
سالمم متاسفانه

leila 30 دی 1394 ساعت 08:16

عزیزم بگو برات چکاپ کامل بنویسن بعدشم جوابشو ببر پیش یه دکتر دیگه
مجبور نیستی بری پیش این یاروی احمق بیسواد
انشاالله که بلا دوره و چیزی نیست جانم
من به عنوان یه پزشک توصیه میکنم که تبتو جدی بگیری

چشم دکتر

مهشید 30 دی 1394 ساعت 12:00

تو هم عین مامان منی! وقتی میری دکتر حرفتو نمیزنی!
من یه بار یه آنژینی گرفتم که ته گلوم سفید شده بود ، و این آنژین اگه درمان نشه کشنده س ، رفتم متخصص گوش و حلق و بینی ، اصلا هم تب نداشتم ، طرف گفت خب تب که نداری ، دهنتو باز کن. بعد همینجور سرسری گلومو دید گفت چیزی نیست ، پس چرا اینجوری شدی؟
گفتم دکتر ته گلومو با چوب ببین سفید شده! بعد جناب دکتر افتخار دادن و دیدن و گفتن عه انژین ونسانت داری:|||||| اصلن براشون مهم نیس که حال تو خوب بشه یا نه لاید به زور ازشون کار بخوای!
تو هم بهش میگفتی شما که گفتین معلوم نیس تب دارم ، حالا اگرم تب باشه ، من خودم چجوری باید جدی بگیرمش؟من دکترم؟
والا بخدا این دکترا جالبن!عین این میمونه که بیام بگم ثنا فلان گرامرو به من توضیح بده،بعد تو بلد نباشی،به من بگی برو خودت یاد بگیر ولی گرامر مهمیه آ حتما یاد بگیر، چق حرف زدم، چون حرصم گرفته ، حررررررص! خاله من کاناداس میگفت اینجا اصلن انتی بیوتیک تجویز نمیکنن بدنو ضعیف میکنه و ضرر داره ، نخور انتی بیوتیک ثنا ! نا بخوان تو ایران اینو بفهمن یه بیست سالی طول میکشه

دیگه خوردم تموم شد یست تا هم بود
بیست تاااا

عادله 30 دی 1394 ساعت 12:40

عجب نخبه ای بوده .....
جدی وقتی حالیش نیست نرید پیشش....
حیف پول ویزیت

والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد