خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

Shut the f . . . up

اگه یه مشت گوسفند بهتون بخندن و مسخره تون کنن، اگه همین گوسفندا در حد انفجار بهتون بخندن و بگن تو فلان اشتباه رو کردی و به شوخی بگن ما می ریم به مدیرت می گیم و بعد بازم بخندن، اگه جایی باشید که فقط حق رو به همین گوسفندا می دن،  اگه این گوسفندا دانش آموزتون باشن، فوقه فوقش بتونین جلو گریه تون رو تا دو ساعت بگیرین. بعدش خود اشکه میریزه. کاملا غیر ارادی. بعدش هی به عقب میرید. به گذشته. یه روز یه هفته یه ماه. . . .خیلی سال پیش. . .  و آخرش هیچی. . . هیچی..

شما قبول می کنید که مسخره هستید. شما خنده دار هستید. حرف دانش اموزای دیگه که خیلی قبولتون دارن مهم نیست. مهم این چندتا گوسفندن که بهتون خندیدن و اون حرف رو زدن. . . مهم اینه که شما بازم باید همونجا برید. . . جلوی همون گوسفندا. . . 

نظرات 9 + ارسال نظر

نه دیگه اگه خندیدن دوتا کتک میزنم میگم به بزرگترت بی احترامی نکن واالله گریه برای چه مگه بچه دوساله ای؟

پ.م 24 بهمن 1394 ساعت 22:09

جدی باش با جذبه باش اصلا منو استخدام کن اونجا باشم دست از پا خطا کنن اخم کنم بهشون من اخمام ترساننده اند!

من شیش ساله که تدریس می کنم
تازه کار نیستم

بیتا 24 بهمن 1394 ساعت 22:17

همین الان با خوندن این متن دلم خواست اینجا بودی با هم حرف می زدیم. یه روز یه هفته یه ماه پیش...... من به این جمله زیاد فکر کردم بعضی وقتا تسلیم بعضی از صفاتم میشم..... مثل گریه کردن تو...... خیلی تو این موقعیت ها بودم.... ما یه استاد تازه واردی داشتیم یه پسر جوون، ترم اولی بود که تو دانشگاه ما تدریس می کرد... اینو همه می دونستن که جدیده، خیلی اذیتش می کردن با حرفاشون، پوزخنداشون..... ولی اون یه نگاهی که می شد فهمید داره حرص می خوره می کرد... چیزی نمی گفت ولی تو کوییزا و پایان ترم جبران کرد..... تو هم یه امتحان داخلی برگذار کن حالشونو بگیر..... گفتم تعریف کنم شاید به دردت بخوره....

من تازه کار نیستم
.
.
محل کاد من یک جای خصوصیه و نمیشه همچین کاری کرد

بیتا 24 بهمن 1394 ساعت 22:19

اونا یه مشت بچه مرفع (؟؟؟) بی ادبن، تو نه مسخره ای نه خنده دار. این چه حرفیه آخه.

مرفه. . . از رفاه میاد

پ.م 24 بهمن 1394 ساعت 22:43

مشکل تو همینه که فکر میکنی تازه کار نیستی و کارت رو بلدی!

باشه
مشکل تو هم اینه که نمیذاری یکی راحت حرفاشو تو بلاگش بنویسه

مهشید 25 بهمن 1394 ساعت 09:48

بعضی بچه ها وقتی تو موضع ضعیف تر قرار میگیرن ، مثلا معلم و شاگردی ، میخوان کرم بریزن ..

اصلا و ابدا توجه نکن

خود من تو دبیرستان همینجوری بودم

مهرسا 25 بهمن 1394 ساعت 12:02

آفرین همینکه جلوشون گریه نکردی خیلی خوب بود پررو میشدن اونوقت،
خودت گفتی گوسفند پس عقلشون نرسیده بچن. یه کاری کن شرمنده بشن از کارشون. از این چیزا اصلا ناراحت نشو باشه؟؟ چون شیطنت های دانش آموزا با معلماشون همیشگیه مطمئنا بازم واست پیش میاد ترمای بعد یا کلاسای دیگه

پ.م 29 بهمن 1394 ساعت 19:07

فعلن که حرفاتو زدی و بازم داری میزنی ..اصلن من چکار دارم بشما که بخوام بگم حرف بزنی یا نزنی بمن چه ارتباطی داره من فقط نظرمو دادم .. خوش اخلاق! خوش برخورد! با اعصاب! شما بیا ضمن حرف زدن تو گوشمم بزن. با چوب تو سرم بزن عقده هاتو روم خالی کن بعد ضمن این کار حرفم بزن.. خب؟ شوخی ام نمی کنم... جدی میگم!

برو بابا

پ.م 29 بهمن 1394 ساعت 21:29

یعنی من تو رو یاد بابات میندازم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد