خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

.

صبح خیلی خوش گذشت. پاهام و روی میز گذاشتم و پرده ی اتاقمم با هندزفری بستم تا آفتاب بیاد تو. بعدش یه کتاب دیگه رو تموم کردم و رفتم حموم و به این فکر می کردم که همیشه از چهل و پنج دقیقه ای که توی حموم هستم، چهل دیقه ش به تنظیم دمای آب می گذره :/ 

بعدش یه کم از کاری که همکارم برای پایان نامه ش بهم داده بود انجام دادم و دیگه مهمونا اومدن. پشت سر هرکسی که فکرش رو بکنید حرف زدیم و الانم دارن عصرونه میخورن و من یه کمی خوردم و بعدش اومدم یه طرف دیگه نشستم. همیشه همه با هم میگن چراااا زوووود پاااا شدی؟؟ (خب به شما چه؟ ) گاهی دوست دارم بعد از رفتنشون همه جارو بشورم ولییییی تنها کاری که می کنم عوض کردن کانالای تلویزیونه.

این مهمون ما نمی فهمه فیلما و عکسای گوشیش اصلا برام جالب نیست.  من همش مجبورم واسه جوکای مسخرش بخندم :/  

تازههههه!!! نه ولش کن.


نظرات 4 + ارسال نظر

زورکی خندیدن خیلی سخته...

زن دایی من هر وقت میاد شروع میکنه جوکای مسخره ی گوشیش رو میخونه...
با ذوق!
آدم دلش نمیاد نخنده و بزنه تو ذوقش :))

منا شیک 30 بهمن 1394 ساعت 23:21

من هر دفعه میام اینجا از اول اونجا که نخوندم میخونم بعد همه رو هم کامنت میزارم اصلا هم برام اهمیت نداره که تاریخ کامنت گذاشتنش منقضی شده !
دوست دارم بخونم......میفهمی ؟؟؟ دوست دارم
دوست دارم کامنت بزارم همه رو هم نظظر بدم ..دوست دارم میفهمی ؟؟؟؟؟

azizami

منا شیک 1 اسفند 1394 ساعت 01:13

خوودتی

فداااا

تیلوتیلو 1 اسفند 1394 ساعت 08:39 http://meslehichkass.blogsky.com/

مهمونن دیگه

بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد