خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

بی سرپرست

من از آدم هایی که سالی یک بار حالم رو می پرسن خوشم نمیاد و معمولا سرد برخورد می کنم که متوجه بشن و دیگه پیام ندن. اما بعضیاشون متوجه نمی شن و من مجبورم در کمال ادب بگم دوست عزیز از اینکه سالی یک بار حالم رو می پرسی حس خوبی بهم دست نمی ده لطفا دیگه اینکارو نکن.
امروز هم همین حرف رو به یک نفر گفتم و اون در جواب بهم می گفت نباید انتظار می داشتم که تو ادب داشته باشی به هر حال تو بی سرپرست هستی و ادب حالیت نیست.
اولین بار بود که به من می گفتن بی سر پرست. اولا کسی هم سن من نیازی به سرپرست نداره و ثانیا مادرم یه سرپرست بسیار بسیار گنده ای هست. اما لحظه ای که اون من رو بی سرپرست خطاب کرد، من اینقدر منطقی به قضیه نگاه نکردم، بلکه گوشیم رو پرت کردم و با داد مامانمو صدا کردم و بعد در اتاقمو با عصبانیت باز کردم و رفتم جلوی مامانم ایستادم و همونطور که می زدم تو صورت خودم و موهامو می کشیدم می گفتم به من گفت بی سرپرست. اون عوضی به من گفت بی سرپرست. من بی سرپرست نیستم. بعد اومدم توی اتاقم و باز می زدم تو صورت خودم. اصلا نمی فهمیدم چیکار میکنم. ضربه ها اونقدر محکم بود که سه تا از ناخنام شکست. مامان بغلم کرد و سعی کرد که من دراز بکشم. تقریبا همه وزنش روی من بود. دستامو گرفت و بوسم کرد. گفت  اونی که به تو گفته بی سرپرست اونقد بی ارزشه که تو نباید حتی یک ثانیه بهش فکر کنی. و باز بوسم کرد و گفت تو باید خوشحال باشی که ما فردا میخوایم تلویزیون بخریم. بهش گفتم دیگه برام مهم نیست. مامان گفت ببین چقد کتاب داری.به کتابخونت نگاه کن. گفتم دیگه از کتاب خوشم نمیاد. مامان گفت به دوستت ایمیل بده. ببین چه دوست خوبی داری. اگه اون بهت بگه بی سرپرست من حرفشو قبول می کنم اما اینی که امروز این حرفو زد هیچی نیست. بهش گفتم از روم بلند شه چون باید یه سهمی بخرم. عصبانیتم کمتر شده بود.شونه هام خیلی سنگین بود و تنم می لرزید. نمی تونستم موس رو خوب تکون بدم و از طرفی باید به چند نفر می گفتم تعداد و قیمت سهم رو بزنن. امروز اولین روزی بود که از خریدن عرضه اولیه خوشحال نشدم. خیلی خسته ام.

نظرات 10 + ارسال نظر
مهرسا 24 اسفند 1394 ساعت 16:13

اه چقد ازش بدم اومد، ادب خودشم دیدیم! با طرز فکر بیمارش
به قول فامیل دور : یعنی اونقدی که بعضی آدما بیشعورن خود بیشعور اینقدر بیشعور نیست . به حرف یه بیشعور اصلا نباید فکر کرد

حالا بیخیال تیوی نو پیشاپیش مبارککککک ایشالاااااا به حق پنج تنننننن فیلم عروسیتو توش ببینین. (زودتر از خالت گفتم خخخ)

منم بهش گفتم بیشعور
مرسی
اره حتما خاله م همینو میگه :))))))

کاوه 24 اسفند 1394 ساعت 18:35 http://www.nicebike.blogsky.com/

یه نفر دیروز بهم گفت پرش افکار داری و عجولی، منم یه روز به این فک می کردم که منظورش این بوده که نفهمم یا روانی آخرش هم به نتیجه ای نرسیدم
اما واقعا خوندن شدت واکنش شما هم ترسناک بود چه برسه به دیدنش، بیچاره مادرا، همیشه باید آدم قویه زندگی باشن. قویتر باشید کمی هم فکر مادرتون باشید. اما اینکه آدم روراستی هستید قابل ستایشید. موفق باشید

ممنون

مهشید 24 اسفند 1394 ساعت 19:18

حالا اون که به خیال خودش با سرپرسته ، یه ارزن ادب نداره که
واااااای ثنا چقد خودتو بابت این و اون ناراحت میکنی دختر گگگگگگگگگگل ، به قول آرام گول
اینا هم عین پتروس فداکار انگشتشونو گذاشتن رو این مورد ، برنمیدارن ..وگرنه تو اروپا و امریکا کلی single parent هست و بچه هاشونم خوشحالن .. این از فرهنگ ماست که هنوز جا نیفتاده ..
تو خوشحال باش تا بسوزن ، افرین

اره واقعا ناراحت شدم

بیتا 24 اسفند 1394 ساعت 19:27

آخه اون آدم خودش مگه چیه؟؟؟ اون وقت به تویی که این همه کتاب خوندی، نقاشیت آنقدر عالیه، اون وقتی که نمی دونست بورس با کدوم س می نویسن تو سهم داشتی، 6 سال تدریس می کنی آخه تو کی تموم کردی که 6 سال هم سابق داری، ورزش می کنی، فرانسه می خونی، صدات خیلی قشنگه، خوشگلم هستی مطمئنم، مستقلی، دستت تو جیب خودته، خوب هم می نویسی و خیلی چیزای دیگه....... متاسفم برای آدمایی که جنبه انتقاد ندارن و با تحقیر کردن بقیه می خوان اون انتقاد به جایی که ازشون شده رو جبران کنن.ثنا اینایی که گفتم تعارف تیکه پاره نمی کنما تو واقعاً از امکاناتی که در اختیارته خوب استفاده می کنی...

از 18سالگی تدریس کردم
و خب این چیزایی که میگی واقعا اونقدر مهم نیستن
ولی لطف داری

بیتا 24 اسفند 1394 ساعت 19:29

واقعا حرصم در اومد..

حرص منم...

بیتا 24 اسفند 1394 ساعت 19:53

ثنا جانم میشه بپرسم پس چی مهمه؟؟؟

تو عزیزم
تو مهمی

سیامک 25 اسفند 1394 ساعت 16:40

ادب مرد به ز دولت اوست....
مامان به اون مهربونی و خوبی رو داری....
اینو بهتر از هر کسی خودت تو زندگیت حسش میکنی...
به خاطر افکار مریض دیگران خودت رو اینهمه اذیت نکن...

نقطه ضعفمه خب
نمی تونم

آرامی 25 اسفند 1394 ساعت 16:54

خودش نشون داد چقدر ادب داره.

والا

ملیح 26 اسفند 1394 ساعت 00:13

غلط کرده

اوهوم

شوکا 2 فروردین 1395 ساعت 01:31 http://scorpionlifestyle.blogfa.com

یه ادم باید خیلی حقیر باشه که اینطور به راحتی با حرفش کسی رو ناراحت کنه ....

من همیشه تو رو برای خودم الگو قرار دادم ...استقامتت ، شخصیتت ، استقلالت و حتی علایقت همه شون برای من یه ارزو هستن ..به حرفای کم اهمیت ادمای احمق زندگی ات بها نده

شما لطف داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد