صبح گفتم که دو تا دانش اموز خیلی وحشی دارم امروز و نمی دونم باهاشون چیکار کنم. معلمای قبلیشونم همیشه از دستشون شکایت داشتن. یعنی دو تا پسر 13ساله ی لات بی سر و پا. امروز به محض اینکه وارد شدم شروع کردن به فارسی حرف زدن و داد و بیداد کردن. منم خیلی جدی بهشون گفتم اگه ادامه بدن از این به بعد حق ندارن بدون مامانشون وارد کلاس بشن و حتی امروزم باید بیرون در بمونن. آقا اینو که گفتم هردوشون سکوت کردن. یه نیم ساعت بعدش باز خواستن شیطونی کنن که من چپ چپ نگاشون کردم. یعنی وقتی با اخم نگاشون می کردم چنان می ترسیدن! بعد وقتی کنارشون می رفتم از ترس خودشونو می کشیدن کنار =)) دیگه کلا دهنشونو بستن و فقط با نگاه من می فهمیدن باید ساکت شن. تاحالا خودمو اینجوری ندیده بودم :)))))
خانم معلم (تیچر):عصبانی میشود:)
وای ثنای عصبی اخمو چه شکلیه:)
شکل جلاد
ووووووییییییییییی اینجوری که نیگاه میکنی منم میترسم
یوهاهاها
ایول جـــــــــــــــــــــــــذبـــــــــــــــــــــــههههههههههه
قربون شما
یه ماه دیگه روز معلمه به فکر اونروز هم باش خوووووووووو
اگه قراره اینا بهم کادو بدن میخوام صد سال سیاه ندن
پاستیل دوست داری؟کاکتوس چی؟؟
اینستاتو دیدم
are kheili
بابا جذبه