خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

گل بهار

من عادتمه شبا هر طرفی که امکانش هست یه بالش بذارم تا بتونم راحت قل بخورم و هرجا بخوابم. حتی رو دیوار.
دلم عروسکمو میخواد. متاسفانه خیلی ازم دوره. اسمش گل بهاره. همش فکر می کنم دلش برام تنگ شده. اون باید حتما پیش من باشه وگرنه نمیتونه درست زندگی کنه. تاحالا براش پیانو نزدم. بغلش نکردم. کنارش نخوابیدم. گل بهار طاقت بیار..
این روزا انقد تمرین کردم که قیافم کج و کوله شده. هر روز صبح به محض بیدار شدن سریع یه صبحونه کوچیک میخورم و میرم تو اتاقم پیانو تمرین میکنم تا ساعت 11 بعدش سریع یه صبحونه کوچیک دیگه میخورم و دوباره از 11:10 تمرین میکنم تا 12.30 یا 12.40 بعدش ناهار میخورم و میام تو این یکی اتاق دراز می کشم. گاهی میخوابم گاهی کتاب می خونم. گاهی هم فکر می کنم. انقد دلم گل بهارو خواست که همین الان یکی از عروسکامو بغل کردم.
امیدوارم که همیشه آدمای خوب و با درک و سخت کوش تو زندگی هم دیگه باشن و اشتباهی نرن تو زندگی آدمای بد و نفهم و تنبل.
روزای سختیه ولی انقد خوشحالم! انقد حالم خوبه. انقد خیالم راحته. انقددددد...