خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

مسواک خاک بر سر

نمی دونم چه مرضی دارم که همیشه خمیر دندون یا مسواکم از دستم می افته. تو خونه قبلیه که روشویی و دستشویی از هم دور بود اصلا چنین اتفاقی نمی افتاد اما اینجا کا دستشوییمون خیلی کوچیکه همیشه اینجوری می شه. یا بار خمیر دندون از دستم افتاد رفت تو اون سوراخه. بعد گلاب به روتون می دونین که دستشویی آپارتمان یه جوریه که اون سوراخه خیلی عمیقه جوری که عمرا می تونستیم خمیر دندونو دربیاریم و اون تو گیر کرده بود. یه لوله که آوردیم از ساعت9 صبح تا 1 بعد از ظهر جون کند تا درش آورد. مامانمم کلی دعوام کرد.
حالا از اون به بعد هزار بار در خمیر دندون و در مسواک از دستم افتاده و من توی اون یه وجب جا نمی دونین با چه بدبختی ای تونستم بگیرمشون که نرن اون تو. یا مثلا م افتن کنار دستشویی. ولی خب من دیگه دست و پام می لرزه و واقعا تا مرز سکته می رم.
امشب مسواکم از دستم افتاد قشنگ رفت که بره توی اون سوراخه و من دم اون سوراخه موفق شدم بگیرمش. اما از بس ترسیده بودم اینکارو با جیغ انجام دادم و پشت پام محکم خورد به شیر آب. هنوزم درد می کنه  حالا پام به درک. دستم می لرزه از بس ترسیدم باز اون اتفای بیفته. مامانم فکر کرد سوسک دیدم که جیغ زدم :دی مسواکمم انداختم دور. شانس آوردم یه مسواک دیگه داشتم. خلاصه که هم ناراحتم هم عصبی هم همه چی.
آخه چرا این اتفاق همش واسم می افته