خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

جمعه بازی

امروز تو مهمونی، خاله م داشت به مامانم می گفت اگه من دیگه فلان کارو کردم بیا تف کن تو صورتم. بعد من گفتم من لیست می زنم! بعدش ادای لیس زدن درآوردم :دی بعد خاله م گفت خدا شفات بده. بنداز تو اون زبونتو:دی
ولی جدی فکر خوبیه. به جا تف کردن لیس بزنید خب. محبت ها زیاد می شه. محبت بپراکنید ( beparakanid)
یکی از نزدیک ترین افراد فامیل( یعنی نسبت نزدیکی با من داره. یه جورایی از فامیل هم فامیل تر) داره یه گندی می زنه و در واقع من باید خیلی الان ناراحت باشم و دلم بسوزه ولی همش تو حالت " به انگشت شست پای چپ پسر آینده م" هستم.
اگه از حالت کلی این روزام بگم، انگاری روی این دشک(تشک) بادی هایی که می زنی به برق تکون می خورن و آدم روش  خیلی ملو میره بالا پایین هستم. یعنی انقد ریلکس. ولی این حالتم به احتمال زیاد تا فردا تمومه. چرا؟ چون تمرین پیانوم سخته و اصن جرات نگاه کردن بهش رو نداشتم :دی حتی نمی خوام اسمشو بگم :دی
امروز تو فاصله کمی با خفاش ها بودم. بد چون می دونم خفاشا فقط با صداها حرکت می کنن، تا میومدن نزدیک می گفتم هوووو هوووو( صدای جغد) بعد فکر می کردم اونا می فهمن. ولی فکر کنم می فهمیدن.