دیروز یه آقایی تو شهر ما خودشو کشت. خودشو انداخت تو دریا تا بمیره! یه دختر کوچولو داشت. میگن بخاطر اینکه همش پول کم میاورد خودشو کشت. من همیشه از مغازش خرید می کردم و یه بار چنو سال پیش وقتی دست دخترشو گرفته بود تا از کلاس ببردش خونه، منم پشتشون راه رفتم تا حرفاشونو بشنوم. واسه دخترش بستنی خرید و بهش گفت تو از همه ی بچه های کلاس بهتری.
همین دیروز یه خانم دیگه تو بلوار خودشو آتیش زد! مردم هول شدن انداختنش تو دریا. آمبولانس اکمد اما اونم تووراه بیمارستان مرد.
من برای اولیه خیلی ناراحتم. چون میشناختمش.برای همسر و دخترش هم ناراحتم.
الان دارم هندونه می خورم و به این فکر میکنم که چطور میشه هندونه رو ول کرد و رفت و خودکشی کرد؟ اونم تو این گرما! واقعا حسش نیست.
دنیای بدی شده...
یس
بیچاره چقدر فشار اومده بوده بهش
بلی