خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
حالم از حرکت دایره ای روزا و اتفاقات و آدما و هر کوفت دیگه ای بهم میخوره. از اتفاقات تکراری. حرفای تکراری. شوکه شدن های تکراری. اشک های تکراری. ثنای تکراری.
یک مشت آدم اسیر چرخه های فرساینده ی زندگی نکبت و سیاهیم که نه راه پیش داریم نه راه پس. نه ذوق اول دایره موندنیه و نه تباهی آخرش.
انگار که بعضیا به دنیا اومدن تا درست باختن رو یاد بگیرن. که بازنده ی خوبی بشن. هر بار بهتر بازی کنن و هر بار با افتخار بیشتر ببازن. هر بار که از آخرین شکستشون تعریف میکنن صدای تشویقا بیشتر و بیشتر می شه. آدمایی که بردشون توی شکستشونه. آدمایی که شکستشون بردشونه. آدمایی که برنده شدن اما از آخر. آدمای همیشه بازنده ی تو باختن ماهر.
معرفی می کنم. بهترین بازنده ی دنیا: ثنا خانومیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد