خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

Sometimes

من امروز خیلی عجیب بودم. دوست نداشتم زیاد حرف بزنم. فکر می کردم هربار که دهنمو باز می کنم و یه جمله ای می می گم، چیزی ازم کم می شه. برا همین هم خیلی کم حرف زدم و حتی اگر مجبور بودم چیزی تایپ کنم، سعی می کردم از کلمه های کمتری استفاده کنم.

 هر بار یه بازی جدیدی در میارم. مامان میگه از تنهاییته. بدم میاد که فکر می کنه من تنهام. 

من فقط جور دیگه ای فکر می کنم. از سفیدی پوستم که هم رنگ کاشی توالته تا تصور اینکه پول توی دستم قبلا دست کیا بوده حالم بد می شه.

البته فقط بعضی وقتا.

خب زیادی سفیدم! وقتی جلوی دیوار عکس میگیرم، هم رنگ دیوارم! انگار رو دیوار چشم کشیده باشن. مسخره ست!

فقط بعضی وقتا مسخره ست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد