چند روز پیش یکی از خواننده های وبلاگم بهم گفت تو یه بار نوشته بودی دوست پسرت دکتره، دیگه بورس مورس می خوای چیکار؟ :))
یادمه کدوم پستو میگه. گفته بودم: بدبختی یعنی دوست پسرت دکتر باشه و ...
بقیه ش بماند. تاحالا چند باری شده که همچین چیزایی بنویسم. و وقتی کامنت گذاشتن و تبریک گفتن یا مثلا گفتن عه دوست پسر منم فلان و... همیشه یه جوری جواب دادم که بدونن پستم جدی نیست ولی خب دیگه. . . دقت پایینه. . .
بهش گفتم من اصن راجع به این چیزا نمی نویسم. اگه بنویسم الکیه یا حتما دلیلی داره. مثلا یکی از دلایلش مینا بوده. که حالا بعدا تعریف می کنم جریان مینارو. ولی قبلا گفته بودم که به نظر من این حرفا خیلی شخصیه. اگه بنویسم یعنی همش شوخیه و یا یه قضیه ای پشتشه.
بعضی درک نمیکنن که انجام دادن یه کار به دست خود آدم و این که از زحمت خودت به نتیجه برسی چقدر میتونه لذت بخش باشه
به اینستاگرامت هم سر زدم و بسی لذت بردم مخصوصا از نقاشی هات
ممنونم
امان ازین قضاوت بی جا
یعنی هرکی دوست پسرش دکتر باشه دیگه نباید فعالیت اقتصادی داشته باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! واقعا قابل درکه چرا ایرانیا آدمهای سخت کوشی نیستن (حداقل من اینجور فک می کنم) شایدم خیلی سخت کوش باشن
بورس مورس
ثنا منا
:)))
وبلاگ مبلاگ
راستی مرسی از معرفی کتاب ها ...نوشتم تو گاغذ رفتم بیرون گذرم افتاد به شهر کتاب بخرم
من از تو خیلی چیزا یاد گرفتماااااااا ..یکی اش همین رفتن به سمت کتاب خوانی
عزیییییزمی
امیدوارم از خوندنشون لذت ببری