بقیه ی دیشبو یادم اومد! بعد از اینکه به هرچی فکر می کردم یه پوست زمخت میومد روش و حالمو بهم می زد یه آهنگ توی ذهنم ساختم. اما هیچی ازش یادم نیست. انقد آهنگو ادامه دادم تا خوابم برد. حس خوبی نبود. من از حالت تهوع خوشم نمیاد.