-
خنده
28 بهمن 1395 15:32
بعضیا هم چه درخواستایی از آدم دارنا! مگه تو برام چیکار کردی؟! ایش! خب من برم حاضر شم که قراره برم مهمونی. تاحالا شده پشت تلفن انقد بخندین که طرف بذاره بره؟ =))
-
سه تار
26 بهمن 1395 21:50
این نامردیه که می شه به پیانو هدفون وصل کرد ولی به سه تار نمی شه :| خب تو یه خونه یکی ممکنه پیانو تمرین کنه یکی سه تار. تکلیف چیه؟؟؟
-
حسود هرگز نیاسود
26 بهمن 1395 14:49
مدت ها بود که سایه سنگین یک آدم حسود رو روی وبلاگم حس می کردم. آدمی که هر از گاهی موقع خوشحالیم کامنت میذاشت و سعی می کرد از یک راهی به من ثابت کنه خوشحالیم بیهودست. مثل روزی که اینجا نوشتم عاشق شدم. یا مثل همین پست قبلم درمورد اینکه کسی عاشقمه. متاسفانه نتونستم کامنتش رو پاک نکنم چون دلم نمیخواد بقیه مجبور باشن حرفای...
-
زمستونی
25 بهمن 1395 21:45
صبح ساعتی که میخواستم بیدار نشده بودم و این باعث می شد یه کم اوقاتم تلخ باشه در حالیکه چشمام رو به زور باز می کردم سعی می کردم با نگاهم به مامان بفهمونم که تلویزیون رو با صدای بلند روشن کنه تا خواب از سرم بپره اما مامان بی تفاوت بهم خیره شده بود و معنی نگاهم رو نمی فهمید. نیم ساعت طول کشید تا بتونم سر جام بشینم و...
-
صبح بخیر
23 بهمن 1395 11:03
صبحمان را با نسکافه ای که دیروز خریدیم آغاز میکنیم و در کنارش های بای می خوریم و به این فکر میکنیم که کی بریم توی اتاق پیانو تمرین کنیم. عاقا! ساعت خوابم دوباره بهم ریخته. به همین دلیل تمرین پیانوم از اون نظمی که داشته خارج شده:دی ولی خب مهم نیست! الان میخوام برم یه سری پول از تو بورس برداشت بزنم بدم به صاحابش. و همین...
-
کلاس گرامر
20 بهمن 1395 22:02
من یه پستی گذاشته بودم راجع به اینکه یکی سالهاست کانادا زندگی میکنه ولی بالای اینستاش یه جمله ای نوشته که اخرش هست will to be بعدم گفتم این آدم سالهاست تو کاناداست و هنوز بلد نیست و اینا که اینجوری می نویسه. ببینید من می دونم بهد از will میشه to بنویسیم. باور کنید میدونم will چه معنی هایی داره. فقط عادتمه موقع غر زدن...
-
تنها بودن مسئله ی غم انگیزی نیست ولی من نیستم
17 بهمن 1395 12:01
قبلنا همیشه از این متن ها می نوشتم در مورد اینکه آدم باید تنهایی حال خودش رو خوب کنه و باید یاد بگیره چطور تنها زندگی کنه. فقط کافیه بفهمه که در صورت تنها بودن هم باید به خودش فکر کنه و همیشه مرتب و تمیز باشه و مناسبت ها رو با وجود تنهایی، جشن بگیره و خودش رو آماده کنه. اما این برای وقتی بود که خودم تنها بودم:دی و...
-
موی نفهم
16 بهمن 1395 23:20
موهامو کوتاه کردم به این امید که دیر بلند شه ولی لعنتی انگار حالیش نیست! فکر می کنه مسابقه ست! :|
-
هوم
12 بهمن 1395 14:31
+ فکر می کنم که خیلی تمرین کردم. + قبلنا از اینکه صبح زود بیدار شدن برام سخت بود می ترسیدم الان نه. + من تشکر و تشویقی نخواسته بودم. شما با رفتارت انرژیمو گرفتی و منم دیگه حاضر نیستم مثل قبل رفتار کنم! + همه سهما میره بالا و دقیقا اونی که تو داری نمی ره! نباید فحش داد؟! + الان میخوام کتاب بخونم 3>
-
راحت
10 بهمن 1395 13:15
مثلا یه موقعی باشه که شما نگران چیزی نباشید. همه چی خوب پیش بره. قرار نباشه یکیو از دست بدین، یکی بره، یا یکی بیاد یکیو ببره. یکی باشه که بهتون چسبیده باشه. مثه یکی از اعضای بدن. ترجیحا اعضای داخلی. برنامه ریزیا درست پیش بره. اصلا همین که "برنامه ریزی" هست، یعنی داره درست پیش می ره. کسی نخواد بمیره،...
-
آلتی
4 بهمن 1395 21:45
من یه "خفه شو مادر ق... ه دوزاری" بهت بدهکارم.
-
بی خیال!
4 بهمن 1395 12:52
امروز به محض تموم شدن صبحونه کلی تمرین کردم و سعی کردم کمتر برم اینستا. اینکه هر شب یه سری ازم می پرسن چرا پست نمیذاری چرا اینجوری شدی چرا اونجوری شدی کلافه م می کنه. باید لاکمو عوض کنم. می دونین چی برام جالبه؟ اینکه ماها فقط انگشت شست و سبابه و وسطمون قابل کنترله و انگشت کوچیکه و یکی مونده به اخریه خوب کنترل نمی شن....
-
واقعا که
3 بهمن 1395 14:19
طرف ده سااااله تو کانادا زندگی میکنه بعد بالای پروفایلش نوشته I can be whatever I will to be!! آخه این غلط گرامری رو کجای دلم بذارم؟ یعن دوتا دوست کانادایی نتونستی واسه خودت پیدا کنی؟
-
غر غر
29 دی 1395 23:41
فرمودن پست قبلیم خیلی حال بهم زن چندش و ضایعست. حالا مجبورم یه پست دیگه بذارم که قبلی رو بشوره ببره پایین :دی اول باید بگم که این ترم من اصلا دلم نمی خواد برم سر کار و هر روز با عذاب از در خونه می رم بیرون و هی از خودم می پرسم واقعا دارم میرم سر کار؟ واقعا با این حجم از بی میلی دارم به سمت اموزشگاه حرکت می کنم؟ دلم می...
-
خود سانسوری بسه
29 دی 1395 14:26
نامبرده داره پایانامه ارشدشو مینویسه درمورد eeg based motor imagery bci systems و منم هیچی ازش سردر نمیارم و فقط بلدم پیانو بزنم و اون مو به تنش سیخ شه :)))))
-
پرحرف
27 دی 1395 13:53
توی سرما، جلوی چشمم تاکسی خالی رد می شد ولی پرچونه خانم عین خیالش نبود و داشت واسم خاطره تعریف می کرد. شانس آوردم شالم جلوی دهنم بود و نمی دید چه فحشایی زیر لب بهش می دم.
-
تف
25 دی 1395 21:55
امروز خیلی تمرین کردم ولی واقعا فقط اون قسمتی که تصمیم گرفتم رکورد کنم، تمرینم به درد بخور شد. چون جدی تر تمرین کردم گرچه نمی تونم خوب بزنم. حتی معمولی! بلکه افتضااااح می زنم اما به قول استادم، باید به این تمرین به عنوان یه چالش نگاه کنم. منتها این از اون چالشاست که به زودی اشکمو درمیاره و ممکنه یهو رو خودمو پیانوم یه...
-
به خدااااا
25 دی 1395 09:29
سلام! صدای گرفته ی من رو از زیر پتو و کنار بخاری می شنوید. اینم صدای هایده ست که داره می خونه: وقتی میااااای صدای پاااات... اینجوری نشستم منتظرم عرق کنم تبم بیاد پایین :| حالا اینا هیچی! من چجوری با این حالم برم سر کار؟؟؟ دیگه اینم یه جورشه. می رم اونجا جلو دانش آموزا می خوابم :دی حالا باز اینا هم هیچی. من عاشق شدم!...
-
یکی هست نگاش می کنم می فهمه چی می گم
24 دی 1395 20:34
سکانس آخر امروز من تو ماشین، صندلی جلو، منتظر یه مسافر دیگه. حرفای دو نفری که پشت نشستن: دختره: مامانت کجا کار می کنه؟ پسره: پرستاره. خونه تمیز نمی کنه ها! پرستار یه آدم خیلییی پولداره. دختره: جدی؟ چه خوب! پسره: گفته واسه عروسی پسرت هم کمکت میکنم! دختره: واقعا؟! آخ جون! پسره: آرهههه! (همو میبوسن) دختره: برات یه دختر...
-
اه اه
23 دی 1395 22:36
در حال تی وی دیدن! من: چشماش چقد خوشگله! مامان: آره شبیه چشمای خانوم دریله! من: شت ! عوض کن اون کانال لعنتی رو!
-
بکش و خوشبختم کن
21 دی 1395 15:31
نتیجه ی فکرای دیشبم: دلیل و زمان مردن مهم نیست اگه بتونی روزایی که زنده بودی رو اونجوری که می خوای زندگی کنی. اگه فکر میکنی این کار باعث خوشبختیت می شه اما آخرش خودش تورو می کشه، انجامش بده! بهتر از اینه که زنده باشی و زندگی نکنی. دیرتر بمیری و اونی که می خوای رو نداشته باشی. مدت زمان زنده بودن رو بیخیال شو و هر روز...
-
my dream
20 دی 1395 10:35
پشت پیانو نشستم و هر بار که تمرین می کنم تکیه می دم به صندلی ای که مناسب پیانو هم نیست و چشمامو می بندم و نفس عمیق می کشم و هر بار قلبم از خوشحالی تیر می کشه و من با لبخند به تمرین ادامه می دم. همش مثل یه خوابه. یه خواب که حاضر نیستم هرگز ازش بیدار شم. انگار همه چیز سر جاشه و هرچی که سر جاش نیست هم اصلا اهمیتی نداره....
-
[ بدون عنوان ]
17 دی 1395 22:12
هر پنج دیقه یه بار از خودم می پرسم واقعا؟؟ :دی
-
شلوغ پلوغ
16 دی 1395 17:21
خانم لک لک یه جوریه که اگه تو چشماش نگاه کنی محاله شروع به حرف زدن نکنه. حالا اینکه حرفای جالبی برای گفتن نداره یه طرف. اینکه با حرف زدنش باید بوی بدی رو تحمل کنی هم یه طرف. دیگه بحثو بازش نمی کنم. فقط بدونید تو چشمای خانم لک لک نباید نگاه کرد. ترجیحا ازش دور بشینید. خانم قوری می شینه کنارت. آی می ناله! میاد خونه ت....
-
but it was only a fantasy
15 دی 1395 13:21
امروز اخرین روز ترمه و بچه ها قراره امتحان بدن. وقتی وارد اموزشگاه می شم هوا افتابیه و وقتی میام بیرون شبه! بعدش بدو بدو بدو می رم کلاس پیانو. پنج شنبه اولین روز از تعطیلی کوتاه منه و قراره کارای خوبی انجام بدم. یه انیمیشن هم هست که باید حتما تو تعطیلاتم ببینم. اسمشم هست stork یا storks. نمی دونم! خب دیشب بنث سر این...
-
دوشنبه
13 دی 1395 10:14
دوشنبه ی آفتابی با Adele نشستم و صبحانه می خورم و به این فکر می کنم که چهارشنبه این ترم آموزشگاه هم تموم می شه و این بار برای من اصلا زود نگذشت. باید کلی کارنامه بنویسم و ورقه تصحیح کنم. به این فکر می کنم که از اول فروردین تا 31 شهریور سی و پنج تا کتاب خوندم و از اول مهر(که پیانو خریدم) تا الان همش یکی و نصفی کتاب...
-
Pony
9 دی 1395 09:07
نیست کریسمسه. واسه همین پست نمیذارم. الکی مثلا خونمون جشنه. خب جشن نیست. درست. ولی هم درخت کریسمس خوشگل با جینگیلی پینگیلی روش خریدم. هم برا خودم کلی کادو خریدم. هم قراره مهمون بازی کنم. کلیییی کارای خوب! یکی از کادوها یه عروسک کوچولوئه که اگه ببینینش صد در صد می شناسین. تو گوگل بزنین little pony dollsعکساش میاد....
-
خون دل، خونه ی دل
28 آذر 1395 23:16
هایده می فرماید: " اگه دل منو خونه ی خود بدونی، آی بدونی، میخوام بیایی بازم به خونه ت." . . به همین دلیل آن حضرت تپل مپل بود. چون طرف دل هایده رو خونه ی خودش می دونست رفت تو دلش. و چی بهتر از این واقعا؟
-
[ بدون عنوان ]
27 آذر 1395 15:26
کار از "نفس عمیق" هم گذشته. پاشو بدو!
-
مکالمات
26 آذر 1395 18:39
مهستی: بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن من: حسش نیست