خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن...

فکر کنین یه آدمی باشه که شما پیداش کرده باشین. نمی دونم از کجا. ولی پیداش کرده باشین. خیلی غمگین و پر از حس بد و ناراحتی باشه. نه اینکه بگم شما خوشحال هستینا! نه. به هر حال شما هم مشکلاتی دارین اما فکر کنین تازه مشکلاتتون حل شده و زندگیتون شکل خوبی به خودش گرفته که شما در همون زمان اون آدم رو پیدا کرده باشین. باهاش حرف بزنین بهش انرژی بدین. با هم تجربه کسب کنین. نه اینکه اون چیزی بهتون یاد نده ها!ولی می دونی چی می گم! شما محبت می کنید. کارای جدید یاد می گیرید و یه جورایی همکار می شید. خونتون دعوتش میکنید. مامانتون می بیندش. با هم خاطره های خوب می سازین. هرموقع مشکلی پیش میاد و اون آدم دچار نوسان رفتاری می شه، شما پا در میونی می کنید، همه ی تقصیرارو میندازین گردن خودتون. همیشه شما آشتی می کنید. چون این دوستی براتون ارزشمنده. 2 سال تموم جون کندین تا حفظ بشه! خلاصه حال اون آدمو خوب می کنید. نه که اون حالتونو خوب نمی کنه ها! خودت می دونی چی می گم.

هر شب طرح قرمز ایرانسل رو بزنین تا 7 صبح حرف بزنین. با هم رایتل بخرین چون صد و خرده ای ساعت مجانی می تونی حرف بزنی. در روز بیشتر از 10 ساعت با هم حرف بزنید. جتی وقتی واقعا حرفی با هم ندارید. باهم عکس بگیرید. با هم برید دریا. با هم برنامه ریزی کنید برای هدف های اقتصادی آینده.کلی خاطره کلی آرزو کلی هدف کلی...!!!

یهو دیگه زنگ نزنه! دیگه درست جواب نده! یهو یه جوری بشه که انگار شما دارین با دیوار حرف می زنید! بهش می گید وا چرا دیگه زنگ نمی زنی؟؟(آخه رایتل دارین) میگه خب کاری ندارم که زنگ بزنم! بعد شما تو دلتون می گید ما الان ماه هاست کاری با هم نداریم اما زنگ می زنیم ! بی دلیل زنگ می زنیم و حرف می زنیم. بعد الان؟؟ 

یهو اون آدم غیب بشه. یهو شما دیگه دلتون نخواد عین همه روزای اون دو سال، پا درمیونی کنید و جوری وانمود کنید که انگار اتفاقی نیفتاده. دیگه بیخیاااال می شید. با خودتون می گید : من همیشه می گفتم ورود هر آدمی تو زندگیم دلیلی داشته. اون آدمه می خواد بهم یه چیزی یاد بده. اما این بار می گید ورود من به زندگی اون دلیل داشته. حتما من باید می رفتم تو زندگیش تا حالشو خوب می کردم و بهش انرژی می دادم. و دیگه وقتش بود که برم. و لبخند می زنید و احساس خوشبختی می کنید. و اصلا نـــمی گید که: مگه بهت گفتم آهنگ "خانومم" رو برام بخون که رفتی؟ مگه گفتم بیا خواستگاریم که رفتی؟ مگه من همش باهات قهر کردم و بحث کردم که رفتی؟ مگه بهت شک کردم و گفتم نباید با کسی جز من حرف بزنی که رفتی؟ مگه بهت توهین کردم که رفتی؟ مگه هی گفتم برو سربازی که رفتی؟ مگه گفتم برو سر کار که رفتی؟ مگه گفتم پایان نامه رو دفاع کن که رفتی؟ مگه داداش داشتم که رفتی؟ مگه .... مگه دوست دخترت بودم که رفتی؟

.

.

.

.

+ بلاگفا باز می شه برام اما وقتی پست می ذارم نشون نمی ده. why?

نظرات 2 + ارسال نظر
مائده 2 تیر 1394 ساعت 13:33

خوبه واسه تو باز میشه،واسه من بازم نمیشه :|
میگه نام کاربری با این مشخصات وجود نداره:|

دستش درد نکنه واقعا

تنها 3 تیر 1394 ساعت 16:38 http://saket67.blogsky.com

خوش به حالت..چطوری برات باز شد؟...من که هر چی زور میزنم باز نمیشه:/

postam mizaram hata

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد