خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

نامه به ایت

ایت(عروسک آبی من) که یه عمره کنارمه و تو همه لحظه های زندگیم تو بغلم موند و یه لحظه هم نذاشت فکر کنم از دستش می دم. حتی وقتی نگران بودم که نکنه در طول زمان کهنه بشه و از بین بره، دستمو گرفت و گفت تا آخرین ذره ی نَرمالوی وجودش با منه. وقتی کتاب می خونم آروم می شینه نگام می کنه. هر انیمیشنی که من بگم ببینیم، نه نمی گه. همه اون وقتایی که استرس داشتم و یواشکی تو ی کیفم گذاشتمش(مثه روز اولی که توی این آموزشگاه کار کردم) و حتی یه لحظه هم سعی نکرد از کیفم بیفته و آبرومو ببره. وقتی بهش گفتم پری (عروسک قهوه ایم) مامانشه، بدون هیچ سوالی قبول کرد. حالا تصمیم گرفتم براش یه نامه بنویسم:

ایت عزیزم،

از اینکه همیشه مثه یه دوست خوب مواظبم بودی و توی بغلم نشستی و گذاشتی باهات داستان درست کنم و ازت  عکس بگیرم و بذارم توی وبلاگم، ممنونم. تو روزای سخت پا به پام گریه کردی و وقتی خوشحال بودم از ته دلت قهقهه زدی. ایت ِ آبی من، خودت می دونی که چطوری با چشمای دکمه ای سیاهت من و عاشق خودت کردی. اینو بدون که هیچوقت تورو یادم نمی ره و حتی وقتی بیرون از خونه ام، تورو کنارم حس می کنم.

دوست تو ثنا


:))

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد 1 شهریور 1394 ساعت 13:24 http://Monoblog.blogsky.com

چون هرچی گفتی و هر کاری کردی بدون سوال پذیرفته دوسش داری ؟

نه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد