خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

انگلیس

یادتونه برا اسپانیا گریه کرده بودم؟

خب امروز دانش اموزام گفتن فلانی (یکی از دانش اموزام که امروز غایب بود) رفته ترکیه بعد دوباره برمیگرده و برا همیشه میره انگلیس!

باید قیافه م رو می دیدید. اونقدر از شنیدن این خبر غمگین شدم که دانش اموزای ساده فکر کردن من برا اینکه این دانش اموزمو دیگه نمی بینم این همه ناراحتم. گفتن وای تیچر ما هم خیلی ناراحتیم دلمون تنگ میشه. . .

ولی من فقط به این فکر می کردم که چه آینده خوبی در انتظارشه. تو سن 10  11 سالگی میره و همین که اینجا نیست یعنی همه چی خوبه.

باباش اگر هم آدم بدی باشه حداقل گند نمی زنه به خانواده. و بعد راحت از اینجا میرن. به جهنم که بعدش از هم جدا میشن. مهم اینه که رفتن. وقتی هم سن من بشه تو شرایط خیلی بهتریه. تیچر نیست و حتما نقاشیش عالیه. پیانو میزنه و رشته مورد علاقه ش رو می خونه. هر سال با نفرت به اخبار دانشگاه گوش نمی ده. و لازم نیست برای خوشحال بودن کلی زور بزنه. و حتما به جز لاک و خط چشم و مداد رنگی و خودکار و ایت(!) کلی دل خوشی دیگه داره. هیچوقت بابای احمقش بهش نگفته چرا پسر نیستی و هیچوقت انگشت نمای در و همسایه نشده و خیلی چرت و پرتای دیگه که حوصله نوشتنش رو ندارم

باید یه طرح گریه بزرگ هم بزنم :))

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا 5 آذر 1394 ساعت 11:49

خوشبحالش

ههههععععییی

neda 5 آذر 1394 ساعت 13:58

:(
این که زاده ی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی، این که لنگ در هوایی صبحونت شده سیگار و چایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد