خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

مامان خانوم دریل و دندونای جدید

امروز محمد اومده بود اینجا با خواهرش. کلاس داشت. اخر کلاس مامان خانوم دریل اومد خونمون. من یواشکی به خواهر محمد گفتم در اتاقو ببند که صداش مزاحممون نشه. محمد داشت برام ماجرای معلم مدرسه شونو تعریف می کرد. بعد که خواستن برن مامان دریل با خواهر محمد سلام علیک کرد بعد یهو به محمد با صدای بلند گفت خوبی محمد جان؟ فکر کنم یادش رفت که محمد گوشاش سالمه. وقتی رفتن مامان خانوم دریل گفت محمد خیلی حرف می زنه ها نه؟ گفتم نه!
بعد داشتم برا مامانم تعریف می کردم که محمد و خواهرش اول کلاس قهر بودن چون که محمد خسته شده از بس خواهرش بوسش کرده :)) ولی من بهش گفتم چون خواهرت دوستت داره همش بوست می کنه تو هم باید بوسش کنی. بعد گفتم خواهر محمد هر روز همه انگشتای محمدو بوس می کنه اخه انگشتاش نرم و تپلیه.
بعد مامان دریل گفت اتفاقا حسین(شوهر دریل) هم انگشتاش سفید و نرم و تپله! اخه کارمند بانکه دیگه.اگه بدووونی چه دستایی داره!  تنها کاری که می کنه اینه که خودکار میگیره دستش
 هه هه هه (خودش اخرش اینجوری خندید) من نمی دونستم چی باید بگم! مثلا بگم اخی لپ شوهرشو از طرف من بکشید..
بعد مامان دریل ادامه داد : محمد بزرگ تر بشه دخترا براش می میرن همه حاضرن زنش بشن. اما کسی نیست که یه دخترو بگیره. دخترا بدبختن. به زور باید شوهر پیدا کنن!!
فکر می کنین عصبانی شدم؟
اتفاقا خندیدم.
بعد تعریف کرد که خانوم دریل خیلی دوست داشت رئیس بانکی که شوهرش توش کار می کنه بده به همکارش! ولی خب جور نشد. دریل گفته من یکی یکی دوستامو شوهر می دم...
اینجا هم عصبانی نشدم و حتی از حرکاتش هم چندشم نشد. منم باهاش خندیدم و گفتم آخییییییی عزیییییزم
بعد الانم که داشت می رفت صدام کرد گفت دندونامو ندیدی؟؟؟؟ گفتم یعنی چی؟ گفت دریل بهم پول داد رفتم همه دندونامو درست کردم :/

می خواستم بگم حاااالاااا گازم بگیییییر 

ولی خب نگفتم

فقط گفتم مبارکه


نظرات 7 + ارسال نظر
پونآ 12 آذر 1394 ساعت 12:49

آخه آدم اینقدر عقده ای و ندید بدید!!

والاااا

neda 12 آذر 1394 ساعت 18:10

:))))))))))

مهشید 12 آذر 1394 ساعت 21:15

هربارمیخونم پستای دریل و مادرشو ، حرصم میگیره که چهار تا جواب کلفت بهشون نمیدی که از دفعه بعد حساب کار دستشون بیاد :/
همش باهاشون کج دار و مریض راه بیای که چی بشه ، که هر بار هی خزعبل بگه:/

هرچی بگم خودم خراب می شم
برچسب "حسود بودن" بهم می چسبونن.

هدی 12 آذر 1394 ساعت 22:37

سلام. ثنا ،ولی دریل و مامانش ازون دخترخاله ات خیلی بهترن ..ازون که پست می ذاری من خیلی حرصم می گیره خداییش.

اره منم از اون اصلا خوشم نمیاد

مهربانو 13 آذر 1394 ساعت 13:02

برای محمد

چی برای محمد؟

leila 14 آذر 1394 ساعت 11:00

:| ضعیفه ی عقده ای

:)))))

بهاره 13 دی 1394 ساعت 11:08

:|
فقط میتونم یه آه از ته دل بکشم جاست دیس :||

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد