خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

پر خوری

دوشنبه تولد همکار بود. هممونو دعوت کرد تو یه کافی شاپ،  یه کیک خوشمزه خرید و البته ما چیزای دیگه هم سفارش دادیم و بعد عکسو این چیزا. کلا خیلی خوش گذشت. جو صمیمی بود و همه می خندیدیم.

روز بعد مامان رو شام بردم بیرون و حسابی خوش گذروندیم دو تایی. هوا هم خیلی سرد بود ولی کلا چسبید. 

کتاب شرلوک رو تا نصف خوندم و با اینکه دو روز تعطیل بودم اما اصلا وقت سر خاروندن هم نداشتم. خیلی کم مطالعه کردم.

الان میخوام یه کار مهم انجام بدم.

خیلی خسته ام. امشب زود میخوابم.

صبح دانش اموز دارم.

همین.

نظرات 2 + ارسال نظر
هدی 10 دی 1394 ساعت 00:09

ثنا خیلی این اخلاقت خوبه که مامانتو می بری بیرون بهش خوش بگذره

مرسی هدی جان

عادله 10 دی 1394 ساعت 08:32

وااااااااااااااااای که چقد دلم تنگ شده بود واست .. واسه نوشتنت... واسه شیرموز خوردنت.کتاب خوندنت ... انمیشن دیدنت واسه مامانت و خالت و دریل (خخخخخ)... یه مدتی نیومده بودم ....
دارم کلاس زبان میرم واسه آزمون ارشد .... سر کارم حسابی درگیرم,واسه همین وقتم کم بود... خوشحالم که هستی....همیشه باش.

عزیزم منم دلم برات تنگ شده بود
امیدوارم موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد