خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

دریل

دریل اینا خیلی خرافاتی هستن و به چشم شور و اینجور چیزا خیلی اعتقاد دارن. البته مامان منم اینجوری هست ولی نه انقد شدید. مثلا یکی از من تعریف کنه مامان اسپندو میکنه تو حلق من. اما تا یه حدی. خانم دریل اینا اما به کسی رحم نمی کنن. به نزدیکترین کساشونم شک دارن. 

چند روز بعد از عمل پای مامان دریل، بردنش خونه ی دریل و شوهرش که اونجا ازش مراقبت کنن. منم توی این ماجرای عمل خیلی با دریل خوب رفتار کردم و همش حال مامانشو می پرسیدم. وقتی هم رفتیم بیمارستان برای ملاقات، دست مامان دریل رو بوس کردم و کلییییی موهاشو نوازش کردم و آرزو کردم که زود خوب شه. حتی وقتی سال تحویل شد و دریل به همه تبریک گفت جز من، خوده خرم بهش کلی تبریک گفتم.اما خاک بر سر من. خااااک. الان می گم بهتون.

مامانم و خاله م تصمیم گرفتن برن خونه ی دریل برای عیادت. منم تصمیم داشتم برم سینما و به مامانم گفتم ازشون عذرخواهی کن که من نیومدم.مامان دریل میگه دریل و شوهرش قراره برن مهمونی اما من که هستم شما بیاین.بعد از ظهر اون روز، مامان دریل زنگ می زنه به مامان من و میگه منو آوردن خونه ی خواهرم. شما هم بیاین اینجا منو ببینید. (من که اینو شنیدم فهمیدم خاله هاش گفتن یعنی چی که ثنا اینا برن خونه ی دریلو ببینن و چش می زنن و این حرفا.چون نمی دونستن که من قرار نیست برم. اما چیزی به مامان نگفتم تا نگه تو بدبینی). بعد که مامان اینا میرن خونه ی خاله ش، مثه اینکه اونا زیادم خوب رفتار نمی کنن. مثلا یه جا خاله ی من میخواست درمورد گوشیش از مامان دریل سوال کنه، مامان من به خاله م گفت بابا اذیتش نکن مریضه بذار برا یه وقت دیگه( منظور بدی از کلمه ی "مریض" نداشت. خب دید مامان دریل همش تب داره و بیحاله. . . ) یهو خاله های دریل عصبانی شدن گفتن مریض؟ خدا نکنه مریض باشه. این چه حرفیه. . .
حالا امروز مامان من به این نتیجه رسید که اونا این کارارو کردن که مامانم و خاله م نرن اونجا. حتما فکر کردن منم هستم. به هر حال ثنا مجرده چش می زنه یه وقت. یا چون مامان دریل که نمی تونه راه بره، یه وقت ثنا اینا نرن اشپزخونه ی دریل. . .
الان حسش نیست این نوشته رو ادامه بدم ولی حتما باید یه چیزایی هم ته ش اضافه کنم. حالا بعدا. فقط باید بگم که خیلی خرن به خودشون زحمت دادن با اون پای داغون ببرنش خونه ی خاله شون. یه دروغ میگفتن که مهمون داریم و شما نیاین خیلی بهتر بود.

نظرات 2 + ارسال نظر
گربه تنها 19 فروردین 1395 ساعت 14:44

این ها دقیقا از همون دسته دوستان هستن که ارز یا ارض کردم شایدم عرض درسته ؟
ع یا ا ... ز ض ظ ذ ... یه ضرب دکارتی از این ها خودت درست کن و کلمه درست را استخراج کن

عادله 22 فروردین 1395 ساعت 10:29

بعضی وقتها اینقد از این همه صبوری و متانت تو ومامانت در برابر این دریل عصبانی میشم و لجم میگره که با خودم میگم دیگه مطالب مربوط به دریل و کل خاندانشو نخونم که حرص نخورم ....
آره من بدمممممممممممممممم ... خبیثمممممممم....
من دلم میخواد دریل و خاله هاشو مامانشوووووووووووووووو کتلت کنمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

آشپزیتم که خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد