اقا ما 15مرداد رفتیم طرفای رامسر. اما توی کوه و دره و دشت و دمن. یه دره کنارمون بود که اصلا ته ش معلوم نبود. همه جا پر از درخت و سبزه و کوه و خونه های خیلی خوشگل بود. و فقط وجود زباله ها باعث تاسف بود. پامو تو هر رودخونه ای که می شد انداختم. بالای هر تخته سنگ و میزی که می شد رفتم. بستنی و یخ در بهشت و کیک و جوجه هم خوردم و حتی نوشابه هم...
با تور رفته بودیم برا همین خیلی بیشتر خوش گذشت. کلی همسفر باحال داشتیم و با آهنگای شمالی و بقیه آهنگای دیگه همخونی می کردیم و می رقصیدیم و دست می زدیم.
اونقد خوش گذشت که اصلا دلم برای خونه تنگ نشد :)))))
یه آبشار هم بود که وقت کنارش وایمیستادی آب می پاشید رو صورتت و خنک می شدی.
منظره های خیلی خوشگلی دیدیم و سعی کردیم با چشمامون قورتشون بدیم چوم خوشگلیشون توی عکس اصلا دیده نمی شد.
یکی از بهترین سفر های یک روزه ی من بود.
تازه کادو هم گرفتم. یه ادکلن خیلی خوشبو و خوش رنگ.
توی راه برگشت به این فکر می کردم که می شه با وجود مشغله ی زیاد هم سفر کرد هم کتاب خوند هم کلی کار جالب دیگه انجام داد. فقط باید بخوای.
:)