توی سرما، جلوی چشمم تاکسی خالی رد می شد ولی پرچونه خانم عین خیالش نبود و داشت واسم خاطره تعریف می کرد. شانس آوردم شالم جلوی دهنم بود و نمی دید چه فحشایی زیر لب بهش می دم.