خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
خــانــومــیان

خــانــومــیان

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

موجی

درمورد موج زندگی براتون صحبت کرده بودم. که باید بدونیم کی می ره بالا یا پایین تا بتونیم باهاش همراه بشیم. خب بالاخره نوبت پایین اومدن موج منم شد( موجی هستم) و الان تقریبا اومده پایین. البته بازم جا داره که پایین تر بیاد. ولی خب در نقطه ای قرار گرفته که می تونم بگم از انجام بعضی کارا عاجزم:دی خب اول دلایل پایین اومدن موج رو بررسی میکنیم(گاهی بی دلیل هم میاد پایینا). دلیل اولم می تونه به خاطر این باشه که مامانم همه ی مهره های گردنش داغونه و زمانی بود که اصلا نمیتونست بخوابه. بالاخره با فیزیوتراپی و قرص و اینا بهتر شد.(دردش بهتر شد،نه مشکلش). اما مامان نه دیگه ورزشای مخصوصشو انجام می ده و نه رعایت میکنه. هربار می ره بیرون وسایل سنگین میاره خونه. شاید بگید خب تو برو بخر. ایشون خرید منو قبول نداره. بهش میگم با آژانس بیا ولی از هر ده بار یه بارشو با آژانس میاد. بعد تو هوای سرد گیر می ده که برام لباس کاموایی ببافه. وقتی بهش میگم نباف، قایمش می کنه و وقتی من خونه نیستم می بافه. آخرش که لباس بی صاحاب تموم می شه با ذوق نشونم میده میگه اینو برای تو بافتم. بعد بالای قفسه ی سینه ش(پایین گردنش) یکی از استخونا وسط همین بافتنا ورم کرده. بهش میگم مامان ببین این استخونت بخاطر یه لباس چرت و پرت زده بیرون. می گه باشه روزی دو ردیف می بافم. ولی خوب می دونه که اینجوری نیست. حالا هم که موقع خونه تکونیه. بهش می گم پنج شنبه تعطیله صبر کن اون موقع خودم همه جارو تمیز می کنم(جمعه ی پیش هم اتاق خودمو تمیز کردم) بازم میام می بینم کابینتا رو تمیز کرده وسایل سنگین جا به جا کرده. بهش گفتم دیگه واقعا خسته شدم. همش توی این خونه فکرم درگیره که نکنه گردنت درد بگیره تو هم اصلا بهم اهمیت نمی دی. فکر می کنی من خوشم میاد اون لباسارو بپوشم؟
بهش گفتم زندگی با تو شده مثه زندگی با یه آدم سیگاری که آدم همش بهش میگه سیگار نکش ولی اون سیگار بعدی رو روشن می کنه. کاش به جای اینکه به فکر تمیزی خونه بودی به اعصاب من فکر میکردی.
فکر می کنین بعد از این حرفا چی گفت؟ هیچی. بازم کارای خودشو می کنه.
خب اینم از بررسی پایین اومدن موج زندگیم. دلایل متعدد دیگه ای هم داره که اگه تعریفشون کنم بیشتر ناراحت می شم. همچنان پلک چشم چپم می زنه و همچنان شبا خوابای خیلی بد می بینم و همچنان در طول روز بغض تو گلومه.
هرموقع موجم رفت بالا بهتون می گم حتما. امروز فقط یه ساعت و نیم تمرین کردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد