-
A pianist mushroom
24 اسفند 1395 01:33
دوباره موهامو کوتاه کردم. شبیه قارچ شدم :)))) مخصوصا وقتی موهامو جلوی صورتم میارم. وقتی پیانو می زنم تصور می کنم یه قارچم که داره پیانو می زنه. بخاطر تمرین، فردا نمی ریم خونه خالم. ولی دلم پیشش می مونه. آخه هر سال چهارشمبه سوری می رفتیم اونجا. اما امسال... بخاطر تمرین پیانو نمی تونم. خیلی عذاب وجدان دارم.
-
هپی
22 اسفند 1395 11:15
رفتم اسلایم خریدم! بعدشم یه پونی دیگه خریدم. این یکی توش لامپ داره. رنگش عوض می شه. شدیدا احساس خوشبختی میکنم خب من برم به تمرین پیان بپردازم فعلا
-
توری نکبت
18 اسفند 1395 13:52
ما یه پنجره خیلی بزرگ داریم تو هالمون که این پنجره یه توری داره و مامان خانم سالی دوبار این توری رو درمیاره میشوره و دوباره قرار دادن اون توری سر جاش، کار حضرت فیله. هر بار با بدبختی تمام میتونیم اونجا بذاریمش. هربارم من میگم مامان تورو خدا اینو درش نیار بدار همونجا که هست من می شورمش. ولی حرف تو کله ش نمی ره. مثل...
-
کره
18 اسفند 1395 12:22
کامنتامم بستم تا دیگه اون کره الاغ کدخدا نتونه واسم چرت و پرت بنویسه. حسود بزدل. پیانو هم تمرین کردم به کوری چشم کره الاغ کدخدا. و امیدوارم یورتمه بره تو کوچه ها. وقتی تو جامعه ای زندگی میکنیم که یه مشت عقده ای فکر می کنن میتونن توی اینترنت عقده هاشونو خالی کنن با خودت میگی کاش تو افریقا بدنیا میومدم ولی اینجا کنار...
-
اسگل
18 اسفند 1395 11:04
منه خنگو بگو حالا ازش عدر خواهی هم کردم گفتم ببخشید که بهم حسودی میکنی میای کامنت بد میذاری. گم شو بابا! حقته که حسودی می کنی. بمیری هم نمی تونی بهم برسی. حالا هی بشین کامنت بد بذار. یه وری!
-
آشغال
18 اسفند 1395 10:24
حرومزاده برگشته کامنت گذاشته میگه دیدی تو هم مثل منی؟( منظورش فحشاییه که دادم) آخه اسگل، آخه دو زاری انتظار داری اون همه فحش میدی وایسم نگات کنم؟ بمیر بابا حیوون. تورو تو بچگی بخت تجاوز کردن که اینجوری حیوون بار اومدی( از بقیه کسایی که تو بچگی بهشون تجاوز کردن معذرت می خوام. این حیوون باعث شد اینارو بگم). به...
-
من گم شدم تو هم گم می شی
17 اسفند 1395 21:48
روز خوبی نبود دیگه کارمو دوست ندارم فکر نمی کنم دیگه تو وبلاگم هم بنویسم. چون یه حرومزاده ی مادر ق.حبه ی ک..کش کارش این شده که بیاد به من تو کامنتا فحش بده. چون مامانش خرابه. منم دیگه خسته شدم از بس وبلاگمو باز کردم و تو هر حالتی که بودم ک..شعرای اونو خوندم. دیگه نمی نویسم تا اون حرومزاده هم بکشه بیرون. خدافظ همگی. گه...
-
از خوبی های ویتامین ای
17 اسفند 1395 01:22
شبا همه چیز خیلی بیشتر حس می شه. آدم از فرط خوشحالی خوابش نمی بره یا با یه ناراحتی خیلی کوچیک می زنه زیر گریه. اصلا ساعت از 12نیمه شب که می گذره آدم خود واقعیش می شه. همونی که همیشه از همه قایم می کنه. غرورشو می شکونه. حرفایی رو می زنه که نباید بزنه. یا حتی ممکنه صبح پشیمون شه که چرا فلان رفتارو داشته. همه اینارو گفتم...
-
خانم شوتیان
16 اسفند 1395 19:46
دیروز یه فیلم زیر میز یکی از کلاسا دیدم( میز معلم) که از رو کتابای مورد علاقه م ساخته بودنش. گداشتم تو کیفم که بعد کلاس برم پایین بپرسم مال کدوم تیپره که بهم قرض بده، دیگه اصن یادم رفت که همچین سی دی ای تو کیفمه! بعد رفتم خونه هم کسایلای کیفمو ریختم بیرون بازم سی دی رو یادم نبود. امروز یکی از تیچرا همش تو دفتر با...
-
ایش
16 اسفند 1395 14:10
وای خانومیان چرا انقد می ری رو اعصابم.چراااا؟؟؟ خیله خب عیبی نداره ولی تو تعطیلاتت وای به حالت اگه خودتو درست نکنی. یعنی خودتو اون پیانوتو با هم میندازم تو حیاط. بعدشم باید یه قول خانومیانه بهم بدی. اونم لحظه سال تحویل. افرین
-
حقیقت
15 اسفند 1395 23:11
خب مسواک زدم نخ دندون کشیدم. با آب نمک دندونامو شستم. بعد با دستمال مرطوب مخصوص آرایشمو پاک کردم بعد با ژل شستشوی صورت سینره( که واقعا عالیه) صورتمو شستم بعد یه کپسول ویتامین e رو سوراخ کردم و زدم دور چشمام:| این همههه کار قبل خواب آخه؟! اونم هر شب! خب برا خودم مهمم! چیکار کنم؟؟ اگه این کارارو نکنم عذاب وجدان می گیرم....
-
خسته نباشم
15 اسفند 1395 21:16
الان تو تاکسی ام و دارم تو نوت گوشیم می نویسم تا خونه پستش کنم. روزایی که با دخترا کلاس دارم واقعا روزای بهتری ان. البته همه ی پسرا هم بد نیستن. جدیدا وقتی می رم سر کار دلم برای مامانم تنگ می شه و همش بغض تو گلومه. لعنتی خیلی دوست داشتنیه. حتی وقتی به عنوان یه مادر بره رو اعصابم بازم دوست داشتنیه. دانش آموزم تعجب کرد...
-
کار
15 اسفند 1395 15:39
هفته ی دیگه دو شنبه تعطیلاتم شروع می شه. ولی کلی کار باید انجام بدم. مثلا برم دنبال کارت ملیم. بعدم یه کار اداری مربوط به آموزشگاه. بعدم یه آزمایش کلی بدم(کلا لازمه ادم سالی یه بار آزمایش بده. از آمپولی که خون می کشه بیرون نمی ترسم). خب اینا کلی کاره دیگه. مخصوصا اینکه برا کارت ملی باید کلی معطل بشم. فکر نمی کنم بتونم...
-
برعکس
15 اسفند 1395 12:20
کلا آدما یه عادتی دارن که پیش هرکی برعکس خودش می شن. مثلا شما بشینی پیش یه آدم خوشحال یهو تو دلت می گی وای من چقد بدبختم که مثه این خوشحال نیستم. بشینی پیش آدم خنگ میگی وای من چه باهوشم. پیش آدم پولدار، میگی من چقد بی پولم... برا همینه که هرکی با من رابطه ی نزدیک برقرار می کنه یهو افسرده می شه چون به خودش می گه اینو...
-
دیوانه
15 اسفند 1395 03:09
تو شبای سرد و بارونی تا دیروقت بیدار نمونین. مخصوصا وقتی آهنگ مناسبی هم برای گوش دادن ندارین. مخصوصا وقتی فردا کلی کار دارین. مخصوصا وقتی کپسول ویتامین e زیر چشاتون خالی کردین. تو شبای سرد و بارونی تو پیج های مورد علاقه ی اینستاگرامیتون نچرخین. کپشنا رو نخونین. تو این شبای خاک بر سر، سریع تر بخوابین. فکر کن سربازی....
-
شکنجه گاه
14 اسفند 1395 22:45
چطورین گوگولی مگولیا. من خوبم. امروز تو یکی از کلاسا خیلی ناراحت شدم. بعضی از دانش آموزای پسرم خیلی بی ادبن و حرفایی در گوش هم میگن یا تییکه هایی میندازن که فکر می کنن من نمی فهمم. چرا نباید بفهمم؟ منم تو همین اینترنتم دیگه. جوکارو میخونم. معنی حرفارو میفهمم. چرا بعضیاشون انقد درگیری این چیزان. مشکل دیگم این بود که...
-
عذر خواهی
14 اسفند 1395 12:45
یکی از بی گناه ترین آدمای روی زمین اون دسته از وبلاگ نویس هایی هستن که همه چی رو می نویسن و برای جلب نظر کسی، نه می تونن عکسی بگیرن بذارن تو وبلاگ نه چیز قابل توجهی دارن. بیچاره ها فقط می نویسن که نوشته باشن و بعد همچنان یه عده هستن که میان براشون فحش های رکیک می نویسن. می دونین؟ وقتی تو اینستا یا وبلاگ کسی می بینم...
-
شاملو
14 اسفند 1395 12:09
صبح طبق معمول با یه خواب در حد دری وری بیدار شدم. ولی این عجیب بود که داشتم تو خواب شعر شاملو می خوندم. اونم این شعرش: گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی کاشکی روی تو را می دیدم(یا شایدم می دیدم روی تو را) :| خب آخه این چه شعریه که من تو خواب باید زیر لب بخونم؟ حالا این...
-
با شمام
13 اسفند 1395 21:02
خیلی حس بدی دارم. احساس می کنم امروزمو هدر دادم. می دونم صبح کلاس داشتم و کار مفیدی بوده. ولی بقیه ش چی؟ فقط یکی دو ساعتش خوب بود بعدش واقعا هدر رفت. روز خوبی نبود. حالا چون خیلی درد دارم یه کم ارفاق می کنم ولی قرارمون این نبود خانم خانومیان محترم.
-
بکپ
13 اسفند 1395 19:15
پشتم هنوز درد می کنه. یعنی بین دوتا کتفم یه کم پایین تر. دقیقا رو ستون فقراتم. پوکی استخوان نگیرم:دی حالا این به جهنم! مریم(مری، یه عضو از بدنه که غذا ازش میره توی معده) دوباره درد گرفته. پیانو هم خیلی کم تمرین کردم. دیگه تا فردا هم تمرین نمی کنم. می خوام بکپم.
-
وقتی گلگیری و تنها
13 اسفند 1395 17:22
صبح کلاس خصوصی داشتم بعدشم اومدم خونه و بعد از غذا و یه کم استراحت یه کم پیانو تمرین کردم. امروز چشم چپم خیلی کمتر می زنه ولی همچنان میزنه. بزرگترین مشکل امروزم این بود که اصلا نمی دونستم پا شم. چون دیروز با همون دردی که داتم خونه تکونی کردم دیگه دردم چند برابر شد. شدم عین پیرزنا. همه جام درد می کنه. واقعا نمی تونستم...
-
بو میدی
12 اسفند 1395 13:37
با سلام صدای من رو از وسط خونه تکونی می شنوید. پارسال این موقع بوی تاید می دادم الان بوی وایتکس می دم. این یعنی پیشرفت! الان منتظرم مامان جارو برقی رو از زیر تخت دراره چون که جلوش یه سری چیزا هست که من نمی تونم کاری کنم. عاقا کی این مامانا می فهمن وسایلای ما آشغال نیستن؟؟ همه رو ریخت دور.
-
معمولی
12 اسفند 1395 10:49
دیروز تو کلاس پیانو بد نبودم ولی خوبم نبودم. آخه این هفته مثل همیشه نتونسته بودم تمرین کنم. استادم گفت خوبه ولی به نظر خودم نه زیاد. ولی انگشتام خوب بود مخصوصا توی هانون که اول کلاس زدم که اصن خودمم باورم نشد انقد خوب زدم. قبل از اینکه بزنم به استادم گفتم ممکنه خوب نزنم. ولی زدم دیگه. ولی اون دو تای دیگه.. اه اه. حالا...
-
معمولی
12 اسفند 1395 10:49
دیروز تو کلاس پیانو بد نبودم ولی خوبم نبودم. آخه این هفته مثل همیشه نتونسته بودم تمرین کنم. استادم گفت خوبه ولی به نظر خودم نه زیاد. ولی انگشتام خوب بود مخصوصا توی هانون که اول کلاس زدم که اصن خودمم باورم نشد انقد خوب زدم. قبل از اینکه بزنم به استادم گفتم ممکنه خوب نزنم. ولی زدم دیگه. ولی اون دو تای دیگه.. اه اه. حالا...
-
حسادت
11 اسفند 1395 10:22
حسادت خیلی چیز بدیه. مخصوصا اگه نسبت به کسی باشه که هر روز می بینیدش و باهاش رابطه نزدیک دارین. اکثرا فقط همه جا می گن حسادت نکنید. حسودا فلانن. حسود هرگز نیاسود. ولی هیچوقت بع این فکر کردین که بابا این حسودا، خودشون که نخواستن حسود باشن و انقد عذاب بکشن. دست خودشون نیست. به جای این همه ضرب المثل یکی یه راه حل بده! خب...
-
گردن
10 اسفند 1395 12:32
به به چه تبلت قشنگی. مبارکه. دیروز تو تاکسی یه چیز نوشتم که اومدم خونه پستش کنم ولی دیگه نشد. کلی کار داشتم. امروز هر دو تا تمرینو انجام دادم بعد دیدم گردنم درد گرفته رفتم گردنبند آرتروز مامانو بستم(اونی که نرم تره)بعد رفتم سر تمرین کتاب هانون. بعد که هانون تموم شد و خواستم تمرینای خودمو انجام بدم یهو تفاوتو احساس...
-
بیزی
10 اسفند 1395 10:04
صبح بخیر اصلا وقت ندارم خدافظ
-
تمرین
9 اسفند 1395 13:10
رفتین کپسول ویتامین e بخرین یا نه؟ تا شب وقت دارینا. بعد امشب هممون با هم کپسول ویتامین e می زنیم زیر چشممون. البته وبلاگ من خواننده خاموش زیاد داره. برای همینم هست که انقد با مخاطبام صحبت می کنم چون می دونم یه سری هر روز اینجا سر می زنن. امیدوارم به حرفام گوش بدین و وقتی میگم مسواک بزنین، واقعا مسواک بزنین :دی ولی...
-
در هر شرایطی به فکرتونم
9 اسفند 1395 00:26
خب بازم فرندز دیدم. ایندفعه قسمت چهارم از فصل دهم. اگه دارینش، شمام ببینینش. الانم میخوام برم دراز بکشم و به سقف تاریک نگاه کنم و تصور کنم که ستاره و شهاب سنگ می بینم تا خوابم ببره. هوا دوباره سرد شد. می دونم صبح آفتابه(آفتابه! آفتابه ی دشویی) خب دیگه. می دونم مسواک زدین. نخ دندونم کشیدین. با آب نمکم دندوناتونو شستین....
-
موج موجی
8 اسفند 1395 21:58
قبل از اینکه برم سر کار، بصورت رندم یکی از قسمتای سریال فرندزو پلی کردم( قسمت هفت از فصل هشت) تا یه کم روحیه م عوض شه. بعدم مثه دیروز کلی سلفی بازی کردم:| بعدشم رفتم سر کار. واقعا تمرین پیانوی امروزم به درد عمه م می خورد و برای خودم متاسفم. اینجوری می خوای پیانیست بشی؟ خااااااک! امروز احساس کردم خیلی سر کار زحمت می...